در ذوزنقه شماره 4 میخوانیم: در حوالی خیابان بهارستان عمارت زیبایی جلوهگری میکند و چشم هر بینندهای مبهوت او خواهد شد، این ساختمان بینظیر، باغ نگارستان یا همان قصر باشکوه، موزه تاریخ و مفاخر است.
بعد از قدم نهادن در این باغ که زیبایی و شکوه او بینظیر است، درختان سر به فلک کشیدهای نمایان میشود که چشم هر بیندهای تا چند ثانیه بر آن همه عظمت خیره میماند. در ورودی یک حوض زیبا جلوهگری میکند و بعد از طی کردن چند پله و قدم زدن در باغ که نشان از معماری زمان قاجاری (دیوارهای آجری) است با ساختمانی مواجه میشویم که روبهروی آن حوض بزرگ مستطیل شکلی قرار دارد و بر سر در آن این شعر زیبا از حافظ نوشته شده است: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» و بر دیوار آن نام «موزه مکتب کمالالملک» با کاشی قهوهای و کرمی و حاشیهای فیروزه رنگ تعبیه شده است.
بعد از وارد شدن به ساختمان با نقاشیهای شاگردان استاد کمالالملک روبهرو میشوید که در دوران هنری خود به آنها آموزش داده است که همه آن در راهرو اصلی قرار دارد و به طور کامل شبیه راهروهای دانشگاه و اتاقهای آن همانند کلاس درس است، فقط با این تفاوت که سقفهای بسیار بلندی دارند و لوسترهای باشکوه در آنها نصب شده است و نورپردازی بینظیر دارد.
در این ساختمان به جز آثار کمال الملک و شاگردانشان آثار هنرمندان دیگری به نمایش گذاشته شده است که ازجمله آنها تالار محمود روحالدینی است که سقف آن کاشیکاری و آینهکاری گنبدی و دایره شکل بینظیر دارد و این تالار شبیه اتاقهای کنفرانس که به نظر میآید با وجود میکروفونهای امروزی هنوز مورد استفاده قرار میگیرد و به احتمال زیاد برخی از جلسات هنری و… در آن برگزار میشود. تالار بعدی مخصوص آثار هنری استاد غلامعلی ملول است که به موزه قلمزنی نقره اصفهان معروف است که میتوان قلمزنیهای زیبای این استاد بزرگ را در آن مشاهده کرد و از این ذوق هنری و ظرافت این کار لذت برد. این استاد بزرگ به جز هنر قلمزنی بر هنر فرشبافی نیز تسلط داشته است که در همین موزه و تالار بعدی میتوان فرشهای دستبافی که زیر نظر این استاد گرانقدر بافتهشده، مشاهده کرد. در این میان فرشی که تار و پود آن براساس نقش پادشاهان ایرانی از ابتدا تا زمان احمدشاه قاجار در حاشیه و همراه با نام آنها و در وسط فرش شاهان اروپایی برای بازدیدگنندگان جالب به نظر میرسد که بهطور کلی هدف بافنده آن که از شهر کرمان است، چه بوده است؟ این فرش بر طبق شناسنامهای که در کنار آن نصب شده، در سال 1330 توسط محمد ابن جعفر، در ابعاد 3.99 در 2.92 با 14000 گره بافته شده است.
تالار بعدی تالار اسفرجانی است که آثار استاد علی اسفرجانی که میناتور و تذهیب است در آن قرار دارد. سپس تالار آثار جهانگیر ارجمند قرار دارد که ایشان مجسمهساز خودآموختهای بوده که با تمام تلاش خود سعی داشته تاریخ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران عزیز را در تندیسهای خود جاودانه کند. در این تالار بوی زندگی جریان دارد، استاد با هنر خود تمام لحظات زندگی مردم ایران را با مجسمههای خود ثبت کرده است و همه شغلهای و جریان زندگی آن دوران را به تصویر کشیده است. در میان این مجسمهها تندیسهای از بزرگان سیاسی و هنری مانند ایرج میرزا و غلامحسین بنان به چشم میخورد و یکی از غمانگیزترین صحنه این تالار، این است که در یکی از جعبهها یک مجسمه نیمهکاره وجود دارد که روی آن نوشته شده «صورت استاد ارجمند (ناتمام)»، قرار بوده که استاد، تندیسی هم از خود بسازد؛ ولی زندگی به او فرصت به پایان رساندن آن را نداده است. این مجسمه نیمهکاره، حرفهای ناتمام بسیاری دارد…
وقتی با حسی و حال عجیب این تالار را ترک میکنیم به گنجینههای استاد محسن مقدم میرسیم که در آن با خط زیبا و بزرگ نوشته شده: «به خانه محسن و سلما خوش آمدید»
در این اتاق برخی از وسایل خانه مقدم (تلویزیون قدیمی، مبل، میز و بوفه، آینه، لباس فارغالتحصیلی دانشگاه تهران، قابهای از عکسهای محسن و سلما، ، شمعدانی، عینک، کتاب و…) نگهداری میشود و مختصری در مورد محسن و سلما توضیح داده شده است، حال و هوای این اتاق بوی عشق میدهد و نور زیبایی که از پنجره به اتاق میتابد، فضای اتاق را دلنشینتر کرده و گویا همچنان زندگی آن دو نفر در آن جریان دارد… در این اتاق عکسی قرار داشت که در زیر آن نوشته شده بود خانه مقدم در خیابان حسنآباد واقع شده است.
تالار بعدی مجموعه استاد ملکالشعرای بهار قرار دارد؛ عکسهایی از محمدتقی بهار از جوانی تا پیری، دستنوشتهها و مجموعهای از روزنامه نوبهار و عصا و تندیسی از ایشان در آنجا نگهداری میشود.
اتاق بعد کلاس دانشرای عالی همانند همان دوران قرار دارد، نیمکت، تخته سیاه و… همه چیز برای آن دوران است و حال و هوای دانشگاه را دارد.
در تالار بعدی مجموعه کاشی باغ موزه نگارستان قرار دارد. کاشیهای رنگارنگ برای همان دوران…
تالار بعدی، تالار صف سلام فتحعلیشاه قاجار است که به صورت مرمت شده در اتاقی با پنجرههای گنبدی و شیشههای رنگی به معرض نمایش گذاشته شده است.
آخرین تالار مربوط به آثار فتحاله عبادی است که ایشان نقاش بزرگی بوده و برخی از کارهای او کپی از آثار هنرمندان معروف دنیا است.
وقتی از این ساختمان بیرون بیایید، بعد از عبور دوباره حوض مستطیل شکل به ساختمانی خواهید رسید که مربوط به موزه هنری منیر فرمانفرمایان است. این بانو، اولین بانویی ایرانی است که موزهای به نام ایشان مزین شده است. این موزه تلفیقی از آینه و اشکال هندسی، هنری سنتی و مدرن است که برای علاقهمندان به هنر مدرن قابل توجه خواهد بود.
در جای جای این باغ زیبا تندیسهای از بزرگان و نامآوران ایرانی به چشم میخورد.
در این باغ دو گالری هنری، یک کافه و رستوران و کتابخانه عمومی برای ارائه خدمات به بازدیدکنندگان وجود دارد که با توجه به این موارد بلیط این موزه با موزههای دیگر متفاوت است و به دو صورت ارائه میشود؛ یک نوع برای محوطه باغ و نوع دیگر برای موزه و باغ که میتوانید براساس سلیقه خود آن را تهیه کنید.
اگر میخواهید از حال و هوای شلوغ و از دغدغههای روزمره دور شوید و چند ساعتی را در دل تاریخ آمیخته با هنر بگذرانید، دیدن این باغ زیبا پیشنهاد میشود.
این نوشته در ابتدای باغ نصب شده است:
این مجموعه بخشی از قصر یا باغ نگارستان دوره فتحعلیشاه قاجار است که با هدف ایجاد مرکز ییلاقی ـ حکومتی در خارج از دارالخلافه تهران ساخته شده بود. علت نامگذاری این مجموعه به «باغ نگارستان» به دلیل نقاشیها و نگارههای متعدد در دوره فتحعلیشاه و درباریان او در ساختمانهای مختلف بوده است. اگرچه امروز اثری از بناهای آن قصر بر جای نمانده است، اما هنوز به این نام شهره است.
در سال 1284 هـ. ق با اجرای طرح توسعه شهری ناصرالدین شاه، باغ نگارستان وارد محدوده شهر تهران شد. در زمان سلطنت مظفرالدینشاه، نخستین مدرسه فلاحت و مدرسه مستظرفه در این محل تأسیس گردید. به سال 1307 خورشیدی باغ نگارستان به عنوان محل دائمی دارالمعلمین عالی در نظر گرفته شد و در سال 1311 خورشیدی به دانشسرای عالی تغییر نام داد. در طول بیش از نیم قرن تعداد زیادی از شخصیتهای علمی، ادبی و هنری کشور مانند ملکالشعرای بهار، کاظم عصار، علیاکبر دهخدا، بدیعالزمان فروزاننفر، پروین اعتصامی، علی تقی وزیری، جلالالدین همایی، سعید نفسی، محمود حسابی، ابراهیم پورداوود، غلامحسین صدیقی، پرویز خانلری، محمد معین، محمدابراهیم باستانی پاریزی، علیمحمد کاردان و… در این مجموعه تاریخی به تحصیل و تدریس علم پرداختهاند. با تصویب قانون، تأسیس دانشگاه تهران در این محل دایر شد و از سال 1325 به بعد برخی از دانشکدهها و مؤسسات به محل دانشگاه تهران امروزی منتقل شد. از سال 1335 این بنای عظیم به مؤسسه لغتنامه دهخدا، مؤسسه جغرافیا، مؤسسه زبانهای خارجی و کلاس عمومی دانشکده ادبیات اختصاص یافت و در سال 1337 خورشید به همت دکتر غلامحسین صدیقی به مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی و تعاون واگذار گردید. پس از انتقال دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران به محل امروزی خود، این مجموعه برای راهاندازی موزه تاریخ و مفاخر دانشگاه تهران در نظر گرفته شد.