اجتماعی,  طنز اجتماعی,  مقاله‌های ذوزنقه

اندر مزایای حباب

در شماره 4 ذوزنقه می‌خوانیم:

در خلوت و به دور از چشم عیال هم شنیده‌ها حاکی از آن است که زیر گوش پسرهای عزب فامیل برای گریز از قیمت سکه وابسته به خوارج از تولید ضرب داخلی داد سخن می‌گیرد و با خاطرنشان کردن امسال و نام نیک‌اش، عِرق ملی‌شان را به جوش می‌آورد، بلکه طعم شوربای بی‌نمک عروسان آینده کمتر جان هم جنس‌هایش را بلرزاند، به ما هم که فقط چشم غره می‌رود.

از حلاوت سکه که بگذریم تا واپسین لحظات سیزده بدر گمانم بر این بود که حتما شوخی است و مسئولان برای مزاح دست به طنز بردند تا کام همه در سال جدید شیرین‌تر شود؛ اما وفتی در ازای دو کیلو پرتقال مبلغ را شنیدم، فهمیدم امسال به قطع یقین سال حمایت از تولید داخلی است. مگر ریال چه کم از دلار دارد! هر جور هم حساب کنیم ریالمان هم چاق و چله‌تر است و هم صفرهایش برکتی‌تر! اصلا ما که مصرفمان داخلی است، جیب کسی باید بلرزد که نمی‌تواند پای نرخ‌اش را یکجا بند کند! وگرنه شما نگاه کن این همه سال، هزار تومان ما صفری کم و زیاد کرده است!!! طفلک غربی‌ها، این روزها روزگار سختی را می‌گذرانند! حداقل آقایان مملکتی ما گاهی برای غافلگیری‌مان نرخ‌ها را هرچند روز یکبار سه چهار برابر افزایش می‌دهند که این امر خبر از ایجاد انگیزه و به‌طور قطع ارزش پولی‌مان است. ما که چندی پیش گوجه‌فرنگی را از سر کوچه بعضی‌ها خریدیم، حالا دو تا خیابان این طرف و آن طرف‌تر، بقیه اقلام را هم از محل بعضی‌های دیگر دست‌چین می‌کنیم، تازه در میان این همه گل و بلبل امنیت هم داریم! امنیت که رژیم لاغری کیف پولمان نیست، امنیت آن است که نگویند چطوری ایرانی!!!

اگر هم کیفیت و کمیتمان یکجا زیر سؤال رفت دو تا کلیه واقعا زیادمان است، هم ثوابی می‌کنیم هم خرج یک هفته را راست و ریس می‌کنیم.

حالا سر سفره مرغ و گوشت نباشد، تخم‌مرغ که هست! مگر برای همین موهبت الهی چند وقت پیش سر و صدا نکردند! بنده خدا چیزی هم که فراوان دارد آپشن است، نیمرو، تمام‌رو، آب‌پز و…! اصلا هر انسان، مصرف روزانه یک تخم‌مرغ برایش کافی است!

اینها همه تدبیر است که دچار مریض‌خانه‌ها نشویم، چه بسا با قیمت دارویی که بسته به جان است با همه مردانگی، مردانمان دوقلو زایمان کنند و حداقل از جایی‌که هستند تا جایی که محشور می‌شوند، داخلی برایشان حساب شود، بلکه سبد خانوار کمی پربارتر باشد.

اینکه فلان گوشی موبایل را پارسال یک میلیون ارزان‌تر می‌خریدیم، نشان از سود آوریمان است، والا که عجایب هفتگانه را بیخود بزرگش کردند، ماییم که عجیبیم!

از مزایا این تحولات رو آوردن به خانه آقاجان است، می‌گوید می‌خواهد مثل داداش جان شود تا بلکه سر از مخیله‌مان درآورد، شلوار شش جیب پوشیده بود، هرچه خانم جانم می‌گفت پول‌هایت کجاست، نان نداریم برای شب! آقاجان بی‌خیال آدرس جیب دیگرش را می‌داد.

خلاصه که اصحاب غارِ دلاریم با این تفاوت که آنها خوابیدند و بانک زدند، ما پلک بهم می‌زنیم و…

بگذریم، حباب است، می‌ترکد..!!

طنزپرداز: بهار خدارحم

 

 

Leave a Reply