اگر در شکل هندسی ذوزنقه دقت کنیم «چهارضلعی که دارای دو ضلع موازی است» غیر همسو بودن دو ضلع دیگر به‌صورت پنهان در تعریف آن به چشم می‌خورد و این بیان از شرح هندسی ذوزنقه بسیار به مدل رفتار و کنش فرد در جامعه شباهت دارد، به عبارتی اگر یک ضلع از اضلاع روبه‌رو را همانند اهداف و رفتار جمعی در نظر بگیریم و ضلع مقابل آن را به رفتار و اهداف فردی تشبیه کنیم، به نتیجه‌ای بسیار ساده؛ ولی مهم خواهیم رسیم. تقارن و تقابل اهداف فردی و اجتماعی، نتیجه‌ای است که زندگی بشری بر پایه آن شکل می‌گیرد. اگر جامعه‌ای را متصور شویم که دارای شهروندان آموزش دیده و فرهنگ‌مدار باشد، رفتار و کنش‌های بسیار منظم و همسو در تمامی جهات پدید می‌آید و با توجه به ساختار و تنوع اهداف، اشکال منظمی (مانند مربع، مستطیل و…)  در ذهن متبادر می‌شود؛ اما هنگامی‌که اهداف و ارتباط فرد با جامعه به صورت نامنظم باشد در اولین گام می‌توان شکل ذوزنقه را از آن استنباط کرد. به بیانی بهتر  هر گاه در جامعه افراد آن جامعه آموزش‌های لازم را ندیده باشند یا به عبارتی فرهنگ جمعی کمتری داشته باشند، منافع فردی بر منافع جمعی ارجحیت پیدا خواهد کرد، یعنی فرد منافع خود را جدا از منافع جمعی و ارجح بر آن می‌دانند.

در سرزمینمان ایران، این کهن مرز و بوم (مهد فرهنگ و ادب) رفتارهای غیرهمسو اجتماعی ریشه در کنش و خرده فرهنگ‌های قومی ـ قبیله‌ای و منافع آن در برخورد با فرهنگ اجتماعی و یکپارچه سرزمینی در قالب یک کشور و ملزومات منافع جمعی دارد.

ذوزنقه، همان‌طور که از نام آن می‌توان دریافت در تلاش است که با نشان دادن بخشی از فرهنگ‌های متعدد اقوام ایرانی در گذر زمان و واکاوی چگونگی تعامل با رویه‌های رفتاری و منافع جمعی کنونی با بهره‌گیری میراث کهن ایرانی، گامی مؤثر در این راستا بردارد و این مهم تنها با یاری و همراهی شما خوانندگان گرامی مسیر خواهد بود.