در ذوزنقه شماره 7 میخوانیم: یک پیشنهاد تازه… «بند محکومین» «هزارویک حکایت دارد زندان لاکان رشت. هزارتا را باور کنند، این یکی را نمیکنند: یکشب در بند محکومین مرد باز شد، یک دختر را انداختند درونش.» رمان «بند محکومین» نوشته کیهان خانجانی را میتوان یک اتفاق در رماننویسی امروز این دیار دانست. اتفاقی که باری به هر جهت نیست و نویسنده برای بنیان و تکامل چندین زندگی در قالب یک رمان، در مکانی خاص و کمتر دیده و شنیده شده، دست به تردستی ناممکن میزند. او سعی در چینش منطقی و وسعت دادن به فضایی خاص دارد با آدمهای غریب.
داستان
-
-
بیکتابی
در شماره 7 ذوزنقه میخوانیم: بیکتابی رمانی تاریخی یا تخیلی سیال در دل تاریخ؟ خواندن همیشه از روی جلد کتاب شروع میشود، نه از صفحه نخست آن، بنابراین خوشا به سعادت کتابی که تصویرگری جلد آن بازتاب مفهوم اصلی اثر باشد، «بیکتابی» از این نوع کتابهای خوشبخت است. طرح جلد نقاشی ساده مردی با لباس دوره قاجار است که کتابی به دست دارد، اما گویا ردپای گذر تاریخ، نقاشی را مخدوش کرده و چهره مرد هم از آسیب مصون نمانده است. برای آدمی که بهجز ماندن و ماندگار شدن آرزوی دیگری ندارد، این محو شدن تقاص کدامین گناه است؟!