توضیحات
دخترک به رنگ آبی و سفید بادبادک نگاه میکرد که با آبی و سفید آسمون یکی شده بود؛ انگار بادبادک یه پرنده بزرگ بود که هرچی دورتر و دورتر میشد، بیشتر نقش آسمون رو به خودش میگرفت. یه آن دخترک تصمیم خودش رو گرفت. نخ بادبادک رو رها کرد تا پرندهش تو دل آسمون اوج بگیره. شما از خیالتون وقتیکه پر میگیره و میره تو آسمون آرزوها جایی مینویسید؟