توضیحات
هربار که پدر به شببوهای توی حیاط آب میده، دلم پر میکشه و میره سراغ خاطرههای بچگی. سراغ مادربزرگ و سماور ذغالیش که آتیشش میکرد و گوشه حیاط، کنار همین شببوها، برامون چایی با عطر بهارنارنج دم میکرد.
حالا شما بگید وقتی به خاطرههاتون فکر میکنید، اولین عطری که به مشامتون میرسه چیه؟ قلم رو بردارید و همون خاطره رو تو دفتر شببو ثبت کنید تا عطرش همیشه براتون موندگار بشه.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.