تاریخی ـ فرهنگی,  مقاله‌های ذوزنقه

عمارت مسعودیه

در شماره 5 ذوزنقه می‌خوانیم:

هر جای که عمارتی بیابی/ هست در پس و پیش آن خرابی/ آنجا که خرابی است، پیوست/ هم رسم عمارتی در او هست

 

در یک عصر پاییزی وقتی بر سنگ‌فروش خیابان قدم می‌زدیم، در روبه‌روی خود با عمارتی با شکوه مواجه شدیم که چند لحظه نگاهمان مبهوت معماری بی‌نظیر آن شد…

در ضلع‌جنوب غربی خیابان بهارستان انتهای کوچه اکباتان ساختمانی عظیم با سردر کنگره‌ای شکل خودنمایی می‌کند که به سردر کلاسکه معروف است. کمی جلوتر یک در بزرگ چوبی منبت‌کاری شده، با سردر کنگره‌ای و سرستون‌هایی با گچ‌بری‌های بی‌نظیر که نشان از معماری زمان قاجاری می‌دهد. ایوان و ورودی این عمارت هر فردی را مبهوت خود می‌کند و به سردر پیاده معروف است. بعد از قدم نهادن به داخل ساختمان سقف دالبری گچی و گنگره‌ای قرار دارد.

در هنگام مراجعه به مسئول موزه برای تهیه بلیت، با تأکید آنها منوط بر بازدید فقط از محیط بیرونی عمارت، مشخص می‌شود که میراث فرهنگی ارزش زیادی برای این ساختمان تاریخی قائل بوده است. همچنین براساس گفته مسئول موزه فضای بیرونی آن دیدنی است و محیط داخلی فقط اتاق‌های تو در تویی دارد که محل کار مسعود میرزا معروف به ظل السطان، پسر ارشد ناصرالدین شاه بوده است.

پس از گذر از دالانی حیاطی به وسعت 1000 متر که به آن خیابان باغ می‌گویند، جلوه‌گری می‌کند که درخت‌های سر به فلک کشیده زیبایی دو چندان به آن بخشیده است. بعد از طی کردن حدود 100 متر محوطه‌ای که به میدان کالسکه معروف است، قرار دارد؛ حیاطی بسیار بزرگ و سنگ فرش شده که محل خروج و ورود کالسکه‌ها بوده است.

اگر قوه تخیلتان قوی باشد و اهل دنیای رویای تاریخی، با بستن چشم‌های خود صدای شیهه اسب‌ها را شنیده و قدم در دل تاریخ خواهید گذاشت. ساختمان موجود در این حیاط بسیار بزرگ است؛ ولی افسوس که درهای آن بسته است و باید با همان رویاپردازی درون آن را تماشا کرد!

این حیاط با دیواره‌های کنگره‌ای از حیاط کناری خود جدا می‌شود. با قدم نهادن درون حیاط کوچک‌تر ساختمان سید جوادی (حکیمیه) وجود دارد که بیشتر شبیه بنای متروکه‌ای است که از آن همه عظمت، فقط ستون‌های گچ‌بری آن دیده می‌شود. وسط این حیاط، حوض کوچکی قرار دارد و نیمی از ساختمان قدیمی خراب شده که در آنجا گلخانه‌ای امروزی احداث شده و گل‌های شمعدانی و… در آن نگهداری می‌شود. جالب‌تر از همه این است که شیشه‌‌های رنگی برخی از پنجره‌ها‌ به جای شیشه با پلاستیک پوشیده شده و این مورد بسیار عجیب است و این سؤال مطرح می‌شود که این چه نوع نگهداری از آثار تاریخی است؟!

عمارت روبه‌روی آن، بنای مشیر الملکی (مشیریه) بوده که وضعیت آن بهتر است و گویا به آن بیشتر رسیدگی شده و هنوز پابرجا است.

بعد از گذشت از چند پله حیاط خلوتی قرار دارد که گویا محل خدمت کارکنان این عمارت بوده و حیاطی همانند خانه مادربزرگ‌های قدیمی است. یک حوض نقلی و کاشی‌‌های آبی در این حیاط جلو‌ه‌گری می‌کند و به زیر زمینی که در آن باز است، منتهی می‌شود.

همان‌طور که مسئول این باغ عمارت گفته بود، اکثر درهای قفل بوده و کسی نمی‌تواند وارد محیط داخلی شود؛ ولی می‌توان وارد برخی از آنها شد، البته کاملا خالی بوده و فقط اتاق‌های تو در تو دیده‌‌ می‌شود که برای سروسامان دادن امور هنری و کارهای دیگر بسیار مناسب هستند.

گچ‌بری‌های این عمارت بیش از هر چیز دیگری خودنمایی می‌کند.

در برخی از جاهای این عمارت بروشورهایی (کافه، عکاس‌خانه و…) دیده می‌شود که نشان می‌دهد در گذشته کارهایی برای رونق و بازدید عموم مردم از این بنای تاریخی صورت گرفته است، ولی در حال حاضر خبری از هیچ کدام آنها نبود….

سکوت عجیب این باغ عمارت تاریخی را فرا گرفته، سکوتی که سرشار از حرف‌های ناگفته است، روزگاری اقتداری را پشت سر گذاشته و امروز در دل این شهر شلوغ، کنج عزلت برگزیده و تنها نظاره‌گر گذر زمان است، به راستی در طول تاریخ بر این عمارت چه گذاشته است….

به تمام کسانی که در دل تاریخ به دنبال حرف‌های ناگفته می‌گردند، بازدید این عمارت پیشنهاد می‌شود، شاید با تصویرسازی ذهنی خود تداعی‌کننده گذر زمان شوند…

باغ عمارت مسعودیه به دستور مسعود میرزا ملقب به ظل السطان فرزند ناصرالدین شاه در سال 1295 ق و به سرکاری رضا قلی‌خان ملقب به سراج الملک در زمینی به وسعت حدود 4000 هزار مترمربع از بیرونی و اندرونی و دیگر ملحقات بنا شده است، بعضی از تزیینات به کار رفته در ساخت بنا عبارتند از گچ‌بری، کاشی‌کاری، خطاطی و نقاشی دیواری و غیره.

آنچه امروز تحت عنوان باغ عمارت مسعودیه باقی مانده و بیش از 75 سال در تملک وزارت آموزش و پرورش بوده، مشتمل بر نیمه غربی مجموعه یعنی زمینی بالغ بر 1/5 هکتار مساحت است. بخشی بیرونی شامل پنج عمارت به این شرح است: دیوان‌خانه، سفره خانه، حوض‌خانه، عمارت سید‌جوادی، عمارت مشیرالملکی و عمارت سردر این محل از سال‌های 1290 ق به بعد که باغ عمارت نظامیه توسط مسعود میرزا خریداری و در آن عمارت مفصلی ساخته شده به مسعودیه شهرت یافت. در فاصله‌ سال‌های 1342 و 1343 ش. از عمارت مسعودیه برای مدت کوتاهی به عنوان دانشگاه افسریه استفاده شده است. این مجموعه دارای هفت کتبیه است که دو کتبیه در سر در اصلی و یک کتیبه در سر در کالسکه‌رو و دو کتیبه در عمارت دیوان‌خانه و دو کتیبه در عمارت مشیریه قرار دارد.

ظل السطان در سال 1327 ق به پسر خود وکالت داد که عمارت مسعودیه را به هر کس که مایل باشد، بفروشد. همدم‌السلطنه همسر جلال‌الدوله دختر میرزا یوسف مستوفی الممالک صدراعظم در سال 1328 عمارت مسعودیه را به 50.000 تومان خریداری کرد. در این معامله وکیل ایشان مستوفی الممالک بود. جمعا تعداد بناهای مسعودیه 40 باب بوده است، با این تفصیل هنوز مشخص نیست که محدوده مسعودیه فضای باغ نظامیه را نیز شامل می‌شده است، یا خیر

این بنای تاریخ در مورخ 27/10/1377در فهرست آثار ملی ایران به سبک رسید.

نویسنده: طاهره میرصفی

 

 

Leave a Reply